۱۳۹۰ خرداد ۲۲, یکشنبه

برای لمس آزادی، تنم بدجوری میخواره / 22 خرداد روز "آزادی" خواهی ماست

 بذار خاکستری باشم، بکش آتیش به تقدیرم 
   منو سانسور نکن این بار، میخوام رو صحنه بمیرم
  بپوش پوتینت رو دیره، بزن عقلم سر جاشه
 برادر، پای من گیره، بکش دستات رو ماشه
برای لمس آزادی، تنم بدجوری میخواره
تمومِ فکر و ذکر من، فقط یک گلوله کم داره
  تو از چشمای خوش رنگِ، زنای شهر بیزاری
بزن! خالی شه این عقده، بزن…، آره تو حق داری
بهشت پاداش دستاته، یک کاری کن که توش جاشی
 بزن! که پیش سجادت، دوباره روسفید باشی
بزار تسبیح و تو جیبت، تو پشتت گرم باتومه
بزن! که خواهرم تنهاست، بزن. پرونده مختومه
برای لمس آزادی، تنم بدجوری میخواره
تمومِ فکر و ذکر من، فقط یک گلوله کم داره
تو از چشمای خوش رنگِ، زنای شهر بیزاری
بزن! خالی شه این عقده، بزن، آره تو حق داری

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر