۱۳۹۰ دی ۱۲, دوشنبه

دعوت وبلاگ نویسان به تحریم فعال نمایش انتخاباتی حکومت


جمعی از وبلاگ نویسان در بیانیه ای خواستار آن شدند که احزاب و گروههای سیاسی از موضع صرف عدم شرکت در انتخابات فاصله گرفته و به تحریم فعال انتخابات روی آورند.  پیش از این 39 زندانی سیاسی از اوین خواستار عدم شرکت در انتخابات مجلس شده بودند و احزابی چون جبهه مشارکت و سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی و چندین گروه سیاسی دیگر نیز بر عدم شرکت در انتخابات فرمایشی مجلس تاکید کرده بودند. در بخشی از بیانیه وبلاگ نویسان آمده است که: معتقدیم که تنها عدم شرکت در انتخابات کفایت نکرده و می بایست تحریم فعالانه آن به صورت جدی و توسط نیروهای فعال در جنبش سبز دنبال شود به نحوی که عمل تحریم از سطح بیانیه ها فراتر رفته و منجر به نمود عینی در سطح جامعه شود. بدیهی است که موثرترین استراتژی پیش روی نیروهای دموکراسی طلب، مشروعیت زدایی از نمایش انتخاباتی حاکمیتی است که تن به انتخاب و رای مردم نمی دهد. مشروعیت زدایی از حاکمیت و نمایش های انتخاباتی اش نیز، بدون توسل به ابزارهای مقاومت مدنی شدنی نیست. مهمترین عامل در انتخاب روش مناسب برای مقاومت مدنی در مقابل سناریوی انتخابات، به صحنه آوردن شهروندانی است که تن به نمایش انتخاباتی حاکمیت نداده اند. گروه های فعال جنبش سبز می‌توانند با همفکری اعضای فعال، سعی در یافتن کنش هایی کم هزینه برای عینیت دادن به تجمعات مخالفان چنین انتصابات فرمایشی­ای داشته باشند. بروز بیرونی و عینیت دادن به چنین اعتراضاتی، الزاما منوط به راهپیمایی خیابانی نیست و می توان ایده های کاراتری همچون تجمع مخالفان در مکان هایی ویژه (مانند اماکن زیارتی و تفریحی) و یا راه های ابتکاری دیگری یافت تا مانع از آن شد که جمعیت وسیع تحریم کنندگان انتصابات حکومتی در آمارهای ساختگی حکومت گم شوند.

متن کامل این بیانیه به شرح زیر می باشد:

دیو اقتدارگرایی و مطلق طلبی حکومت ایران، که پیش از این و بی آنکه اعتقادی به جمهور مردم داشته باشد، در لباس جمهوریت رخ نهان کرده بود، در انتخابات ۸۸ و حوادث پس از آن چهره عیان نمود و هر چه دیوان همه دارند را یک جا به نمایش درآورد. تقلب٬ خیانت٬ قتل٬ جنایت و تجاوز را ضمیمه کودتای نظامی سرداران فربه از ثروت های نفتی نمود تا حجت را بر همگان تمام نماید که این دیوِ زنجیرپاره کرده‌ی استبداد دینی به قفس برنمی‌گردد. پیداست که پس از انتخابات ۸۸ در این شهر پرآشوب٬ سمفونیِ اصلاح آواز بی محل تاریخ ‌گذشته‌ای بود که هم خنده‌ی مردمان تلخ کام ایران را برمی انگیخت و هم قهقهه‌ی تمسخرآمیز اصحاب استبداد را. هم از این رو بود که مردم و همراهان بزرگ سبزشان دست از اصلاحاتی که صرفا در حضور انتخاباتی خلاصه میشد کشیدند و به جای آن، مسیر ایستادگی و مقاومت در برابر استبداد را برگزیدند.

اینک اما در سردترین فصل حیات سیاسی معاصر ایران، دوباره سیرک انتخاباتی جدیدی به راه افتاده است. حکومت که مشروعیت خود را از دست رفته می‌بیند به دنبال آن است که به این فضای بسته‌ی خفقان‌آور٬ به خیال خام خویش٬ گرمایی ببخشد تا برای اجرای نمایشنامه مضحک انتخابات، باز تعدادی تماشاچی و بازیگر فراهم نماید. اما کیست که نداند حکومت ایران، انتخابات را نه برای اعمال اراده مردم بلکه برای بزک کردن چهره واقعی استبدادی‌اش به نمایش می گذارد، و کیست که نداند دستاورد این سیرک انتخاباتی قرار است صندوق های از پیش پر شده ای باشند که آمارهای پیشاپیش تعیین شده‌ و دروغین ۶۳ درصدی و یا شاید هم 2/98 درصدی را به نمایش نهند؛ و محصول این صندوق ها قرار است نمایندگان گلچین شده ای باشند که به فرمان بیتِ استبداد، قیام و قعود کنند و بر فسادهای سیاسی و اقتصادی فراگیر چشم بپوشند. پر واضح است که قرار نیست با این انتخابات اتفاق خاصی بیفتد جز اینکه چند روزی دستگاههای تبلیغاتی حکوت با توسل به آمارهایی دروغ مدعی حضور "حماسی" مردم شوند تا سرمه بر چشمان فساد ساختاری حکومت بکشند بلکه کمی از آب رفته را به جوی خشک مشروعیت نظام برگردانند. روشن است که در این شرایط جریان‌های اصیل سیاسی هرگز حاضر نمی شوند که بازیگر این نمایش مضحک انتخاباتی شوند و آبروی خود را هزینه گرم کردن تنور سرد این انتخابات نمایند.
انتخابات ۸۸ و حوادث پس از آن حجت را بر همه فعالین و گروههای سیاسی تمام نمود و نشان داد که ظرفیت اصلاح انتخاباتی نظام کاملا به اتمام رسیده و دیگر ذیل نام اصلاحات نمی توان به عرصه انتخابات بازگشت و از مردم مطالبه‌ی همراهی نمود. مردمی که به دعوت اصلاح طلبان وارد عرصه انتخابات شدند، هزینه سنگینی برای رای‌شان پرداخت نمودند. نمی توان بر آن همه کشته دادن‌ها و زندان رفتن‌ها چشم پوشید و دوباره دست در دست کسانی گذاشت که خون فرزندان این سرزمین را ریختند و در مدت دو سالی که گذشت، هیچ اقدامی برای جبران ظلم و ستمی که بر مردم روا داشتند، نکردند٬ همانگونه که در قبال جنایت‌های پیشین خویش نکردند.
ازسوی دیگر، با وجود محدودیت‌هایی همچون نظارت استصوابی، یک‌دستی و هم‌دستی مجریان و ناظران انتخاباتی، فضای بسته‌ی سیاسی کشور و عدم امکان فعالیت احزاب و روزنامه ها، امروز برگزاری و تحقق انتخاباتی آزاد و سالم و عاری از تقلب به هیچ عنوان ممکن نیست و بر فرض محال در صورت تحقق، با وجود انسداد سیاسی حاکم در ساختار سیاسی کشور، فربه شدن نهادهای انتصابی، و در مقابل، نحیف شدن نهادهای انتخابی نظام و قدرت گرفتن بی رویه‌ی نهادهای نظامی و شکل گرفتن محفل های متعدد امنیتی و اقتصادی، عملا هیچ کاری از منتخبین مردم برنمی آید همانگونه که از دولت های هفتم و هشتم و مجلس ششم در شرایطی به مراتب بهتر برنیامد.  پیداست که مسئولیت شرایط پیش آمده و پیامدهای مربوطه صرفا بر عهده حاکمیتی است که همواره در پی مهندسی انتخابات بوده و نه نیروهای دمکراسی خواهی که مطالبه اصلی شان مراجعه واقعی به صندوق های رای است اما امروز ناگزیر از تحریم انتخابات نمایشی حکومت شده اند.
لذا همانگونه که میر حسین موسوی درآخرین پیام و در آخرین فرصت از درون زندان محصورش نوشت امیدی به انتخابات و شرکت در آن نیست. و نیز، همانطور که در پیام اخیر مهدی کروبی و همچنین بیانیه ۳۹ زندانی سیاسی  نیز منعکس شده است، انتخابات فرمایشی مجلس از هم اکنون محکوم به شکست است و آخرین تیر بر پیکرجمهوری اسلامی خواهد بود و از این پس، با تابوت جنازه‌ای مواجه خواهیم بود که بر دستان اقتدارگرایان  سنگینی می کند و روز به روز بر تعفن و فسادش افزوده خواهد شد. در این شرایط، گروههای سیاسی یا کاندیداهای منفردی که به هر نحوی با مشارکت در انتخابات  زیر این تابوت را بگیرند چیزی جز بی آبرویی برای خود به ارمغان نخواهند آورد. اما نگرانی آن جاست که این افراد بخواهند از سرمایه و اعتبار جنبش سبز، برای رسیدن به مقاصد انتخاباتی خویش هزینه نمایند. ما شدیدا نسبت به این موضوع هشدار داده و از مجموعه های فعال در قالب جنبش آزادی خواهی مردم ایران می خواهیم که با مرزبندی صریح و بیان مواضعی آشکار، مانع از به حراج گذاشته شدن سرمایه های والای این جنبش شوند.
همچنین معتقدیم که تنها عدم شرکت در انتخابات کفایت نکرده و می بایست تحریم فعالانه آن به صورت جدی و توسط نیروهای فعال در جنبش سبز دنبال شود به نحوی که عمل تحریم از سطح بیانیه ها فراتر رفته و منجر به نمود عینی در سطح جامعه شود. بدیهی است که موثرترین استراتژی پیش روی نیروهای دموکراسی طلب، مشروعیت زدایی از نمایش انتخاباتی حاکمیتی است که تن به انتخاب و رای مردم نمی دهد. مشروعیت زدایی از حاکمیت و نمایش های انتخاباتی اش نیز، بدون توسل به ابزارهای مقاومت مدنی شدنی نیست. مهمترین عامل در انتخاب روش مناسب برای مقاومت مدنی در مقابل سناریوی انتخابات، به صحنه آوردن شهروندانی است که تن به نمایش انتخاباتی حاکمیت نداده اند. گروه های فعال جنبش سبز می‌توانند با همفکری اعضای فعال، سعی در یافتن کنش هایی کم هزینه برای عینیت دادن به تجمعات مخالفان چنین انتصابات فرمایشی­ای داشته باشند. بروز بیرونی و عینیت دادن به چنین اعتراضاتی، الزاما منوط به راهپیمایی خیابانی نیست و می توان ایده های کاراتری همچون تجمع مخالفان در مکان هایی ویژه (مانند اماکن زیارتی و تفریحی) و یا راه های ابتکاری دیگری یافت تا مانع از آن شد که جمعیت وسیع تحریم کنندگان انتصابات حکومتی در آمارهای ساختگی حکومت گم شوند. دست یابی به کاراترین ایده‌ها، منوط به ایجاد فضایی است که در آن نیروهای فعال جنبش از موضع انفعالی تنها عدم شرکت در انتخابات فاصله بگیرند و به جای آن تحریم فعالانه‌ی انتخابات نمایشی و فرمایشی را در پیش گرفته و از فرصتی که احتمالا با گشایش نسبی فضای سیاسی جامعه در ایام منتهی به انتخابات بوجود می آید برای بروز کنش‌هایی عملی و موثر بهره‌ی کافی و هوشمندانه ببرند.

1-  آخرین لیست وبلاگ­های امضا کننده را از http://akarim8808.blogspot.com   دنبال نمایید.


۱۳۹۰ خرداد ۲۲, یکشنبه

برای لمس آزادی، تنم بدجوری میخواره / 22 خرداد روز "آزادی" خواهی ماست

 بذار خاکستری باشم، بکش آتیش به تقدیرم 
   منو سانسور نکن این بار، میخوام رو صحنه بمیرم
  بپوش پوتینت رو دیره، بزن عقلم سر جاشه
 برادر، پای من گیره، بکش دستات رو ماشه
برای لمس آزادی، تنم بدجوری میخواره
تمومِ فکر و ذکر من، فقط یک گلوله کم داره
  تو از چشمای خوش رنگِ، زنای شهر بیزاری
بزن! خالی شه این عقده، بزن…، آره تو حق داری
بهشت پاداش دستاته، یک کاری کن که توش جاشی
 بزن! که پیش سجادت، دوباره روسفید باشی
بزار تسبیح و تو جیبت، تو پشتت گرم باتومه
بزن! که خواهرم تنهاست، بزن. پرونده مختومه
برای لمس آزادی، تنم بدجوری میخواره
تمومِ فکر و ذکر من، فقط یک گلوله کم داره
تو از چشمای خوش رنگِ، زنای شهر بیزاری
بزن! خالی شه این عقده، بزن، آره تو حق داری

۱۳۹۰ خرداد ۲۰, جمعه

زخم گوله بر دل ياران من، هم وطن برخيز تو اي غمخوار من// وعده ما 22 خرداد


خفته بر خون آب غم ايران من/
اي دريغ از غرش شيران تنگستان من/
 تيرو شلاق لالاي خواب هم خونان من/ 
زخم گوله بر دل ياران من/ واي/
زخم گوله بر دل ياران من/
 هم وطن برخيز تو اي غمخوار من/ 
دست تو دشنه به دوش گيتار من/ 
نقش کنيم بر کوچه ها با خون خويش/ 
جان دهم اما نميرد خاک من/ 
نقش کنيم بر کوچه ها با خون خويش/ 
  جان دهم اما نميرد خاک من/
 تشنه ام تشنه آبهاي شمالم/
 عاشقم عاشق ريگهاي کويرم/ 
آرزوم مردن در روز بزرگه/ 
سنگ قبرم باشه از البرز پيرم/ آه/
 سنگ قبرم باشه از البرز پيرم/
 خفته بر خونآب غم ايران من/
 اي دريغ از غرش شيران تنگستان من/
 تيرو شلاق لالاي خواب هم خونان من/
 زخم گوله بر دل ياران من/ واي/
 زخم گوله بر دل ياران من

نگو باد ولایت پرپرت کرده، دلاور قدکشیدن رو بگیر از سر //وعده ما 22 خرداد



لالا لالا دیگه بسه گل لاله
بهار سرخ امسال مثل هر ساله
هنوزم تیر و ترکش قلبو میشناسه
هنوز شب زیر سرب و چکمه میناله




نخواب آروم گل بی خار و بی کینه
نمی بینی نشسته گوله تو سینه
آخه بارون که نیست رگبار باروته
سزای عاشقای خوب ما اینه

نترس از گوله ی دشمن گل لادن
که پوست شیره پوست سرزمین من
اجاق گرم سرمای شب سنگر
دلیل تا سپیده رفتن و رفتن
نخواب آروم گل بادوم ناباور
گل دل نازک خسته گل پرپر
نگو باد ولایت پرپرت کرده
دلاور قدکشیدن رو بگیر از سر

دوباره قد بکش تا اوج فواره
نگو این ابر بی بارون نمیذاره
مث یار دلاور نشکن از دشمن
ببین سر میشکنه تا وقتی سر داره
نذاشتن هم صدایی رو بلد باشیم
نذاشتن حتا با همدیگه بد باشیم
کتابای سفیدو دوره می کردیم
که فکر شب کلاهی از نمد باشیم

نگو رفت تا هزار آفتاب هزار مهتاب
نگو کو تا دوباره بپریم از خواب
بخون با من نترس از گوله ی دشمن
بیا بیرون بیا بیرون از این مرداب

نگو تقوای ما تسلیم و ایثاره
نگو تقدیر ما سد تاگره داره
به پیغام کلاغای سیاه شک کن
که شب جز تیرگی چیزی نمی داره

نخواب وقتی که هم بغضت به زنجیره
نخواب وقتی که خون از شب سرازیره
بخون وقتی که خوندن معصیت داره
بخون با من بیا تا من نگو دیره

سکوت شیشه های شب غمی داره
ولی خشم تو مشت محکمی داره
عزیز جمعه های عشق و آزادی
کلاغ پر بازی با تو عالمی داره

نخواب ای حسرت سفره گل گندم
نباش تو دالونای قصه سردرگم
نخواب رو بالش پرهای پروانه
که فریاد تو رو کم دارن این مردم

لالا لالا دیگه بسه گل لاله

۱۳۹۰ خرداد ۱۷, سه‌شنبه

او در کنار ما ماند. آیا ما هم در کنار او مانده ایم؟

میرحسین تا اینجای کاربه عهد خود وفا کرده است و هزینه ایستادن در پای مردم را هم پرداخته است.

 
او در بیانیه شماره پنج خود می گوید: بر اعتقاد راسخ خويش مبنی بر باطل بودن انتخاباتی که گذشت و استيفاي حقوق مردم پای می فشارم و عليرغم توانايي‌هاي اندكي كه در اختيار دارم براين باورم كه انگيزه و خلاقيت شما مردم همچنان مي‌تواند حقوق مشروع تان را در چهره‌هاي مدني جديد مورد پيگيري قرار دهد و محقق كند. مطمئن باشيد كه اينجانب همواره در كنار شما خواهم ماند.

او در کنار ما ماند. آیا ما هم در کنار او مانده ایم؟ 


بر موج خروشان مردم شمشير می کشند و نمی دانند که موجهای بلندتر که از پی می آيند به مراتب ويرانگرترند

دریغ که آن سوی میدان، حاکمانی نشسته اند که قلب های مرعوبشان مانع از درک حماسه حضور مردم می شود و از هراس فرو ریختن بنای استبدادشان حکم به خونریزی می دهند و بر موج خروشان مردم شمشیر می کشند و نمی دانند که  موجهای بلندتر که از پی می آیند به مراتب ویرانگرترند. (بخشی از بیانیه وبلاگ نویسان سبز)

در حافظه تاریخ/ موسوی در بیانیه شماره پنج و در پاسخ به خامنه ای: بر اعتقاد راسخ خويش مبنی بر استيفاي حقوق مردم پای می فشارم.

 بیانیه شماره پنج موسوی در شرایطی صادر شد که خامنه ای در نماز جمعه سیاه،  رهبران سبز و شرکت کنندگان در تجمعات را مسول خونریزیها دانسته بود و از آنها خواسته بود که از ادعایشان مبنی بر تقلب در انتخابات کوتاه بیایند. این نماز جمعه خامنه ای عملا مجوزی شد برای خونریزی ها و سرکوب های بعدی. اما بیانیه موسوی به خوبی هم این تهدیدها را تا حدی خنثی نمود و هم اینکه پاسخی مناسب به سخنان خامنه ای بود.

موسوی در پاسخ به خطبه های خامنه ای اعلام کرد: اينجانب همچنان قويا اعتقاد دارم درخواست ابطال انتخابات و تجديد آن حقي مسلم است كه بايد به صورتي بي‌طرفانه از طريق يك هيئت مورد اعتماد ملي مورد بررسي قرار گيرد، نه آن كه پيشاپيش امكان ثمربخش بودن آن منتفي اعلام شود، يا با طرح احتمال خونريزي، مردم از هرگونه راهپيمايي و تظاهرات بازداشته ‌شوند، يا شوراي امنيت كشور به جاي پاسخگويي به سوالات مشروع در خصوص نقش لباس‌شخصي‌ها در حمله به افراد و اموال عمومي و ايجاد التهاب در حركت‌هاي مردمي به فرافكني بپردازد و مسئوليت فجايع به وجود آمده را بر عهده ديگران بگذارد.
وی در این بیانیه و در پاسخ به درخواست خامنه ای مبنی بر کوتاه آمدن از ادعای تقلب در انتخابات گفته بود که:  بر اعتقاد راسخ خويش مبنی بر باطل بودن انتخاباتی که گذشت و استيفاي حقوق مردم پای می فشارم.